مسافرت 2
داشتم از مسافرت با این نی نی پر جنب و جوش می گفتم .... خوشگل مامان تو تمام سفر دختر خیلی خوبی بود تو ماشین بیشتر میخوابید و وقتی جای وایمیسادم بیدار میشد .... تو تنکابن ...تو راه برگشت .....تو ترافیک بودیم ...با ماشینهای کناری خودش را مشغول میکرد....یکی از انها عمو شمی بود و دخملی با ملیکا حسابی سر و صدا کرد وآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ بازی میکرد ملیکا هم تمام مدت کنار پنجره منتظر بود تا به ماشین ما نزدیک بشن و با دخملی سرو صدا راه بندازند .....